جدول جو
جدول جو

معنی سماطین زده - جستجوی لغت در جدول جو

سماطین زده
(نُ / نِ / نَ هَُ)
صف کشیده:
پادشاهی که به رومش در صاحب خبران
پیش او صف سماطین زده زرین کمران.
منوچهری
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گَ دی دَ)
صف کشیدن: رسم عجم چنان بود که چون ملک بار دادی همه سپاه سماطین زدندی وبرپشت بایستادندی تا ملک بیرون آمدی، پس شهریار ایران برنشست و بیرون آمد و سپاه همه سماطین زده بودند یکی فرازآمد و او را طعنه بزد بسر نیزه. (از تاریخ طبری بلعمی). دوشنبه معتصم افشین را بار داد و همه سماطین بزدند و بفرمود تا بابک را از خانه افشین بر پیل نشانده پیش معتصم آوردند. (ترجمه طبری بلعمی)
لغت نامه دهخدا